این دو مرد ، پزشک را که به تلفن آمد ، داستان کس پشمالو اشک ریختند

بچه ها حوصله می کشند و یکی از آنها می گوید شما فقط باید با یک روسپی تماس بگیرید و از کسالت چیزی نمانده است. اما آنها می خواستند به افراط بروند و شروع به تماس با کلینیک های خصوصی کردند تا به پزشکان خانه سفارش دهند. دختری که آمد - دکتر آمد و روی داستان کس پشمالو تختخواب به پسری که از بیماری تقلید کرده بود نشسته است. وقت ندارم که لیس بزنم مردم پزشک را روی تخت می اندازند ، لباس خود را برمی دارند و سیزیاندرا را می بوسند. آنها دست نگه داشته شده و به نوبه خود سرخ می شوند. شیری که ریخته می شود شیرخشک باکره است.