من می نشینم تا در خیابان در نزدیکی بزرگراه شلوغ بنویسم کیرتوکس خارجی

جاده در نزدیکی بزرگراه شلوغی بود و هیچ درخت یا حصار در اطراف آن وجود نداشت. و این دختر جوان را که ناگهان ادرار از واژن او شروع به نشت کرده بود ، بسیار ناامید کرد. و او تازه شروع به بلند کردن دامن خود کرده ، زانوها را به سمت آن کشیده و برای اولین بار است که تکه ای از زیر شلوار خود را می کشد تا خیس نشود. او گیره خود را گرفت ، دست دوم خود را روی زمین در پشت خود قرار داد و شروع به خرد کردن فشار شدید از سوراخ کرد. او می خواست که جت تا آنجا که کیرتوکس خارجی ممکن است از او دور شود و ایستادگی نکند. آخرین قطره را فشرد و مانند یک مزرعه ذرت ، یک قدم جلوتر رفت و به زیبایی لبخند زد.