بعد از عكس كوس وكون نوشیدن آب زردآلو ، رئیس به عشق ورزیدن به یک نگهبان رفت

رئیس برای مدت طولانی فکر کرد که چگونه او را به یک نگهبان خوش تیپ اسکورت کنید و وقتی که کنیاک نوشید ، جسورتر شد و لیوان را با خود برد. او برای او نوشیدنی آورد ، باعث شد که او کمی نوشید و از خودش آب خواست. لباس زیرش را برداشت و آنها را روی درب آویزان کرد. ترسو بلافاصله روی صورت آن مرد افتاد و زن از او دعوت كرد تا بررسی كند كه آنها كدام هستند. من آن را با کمربند گرفتم ، آن را به عكس كوس وكون من نزدیکتر کردم و اندام را از عرض آن بیرون کشیدم و شروع کردم به شدت کتیبه بر روی آن. یک نگهبان هیجان زده با یک لیوان آب در دست خود ایستاد و تا زمانی که زن دستور ساخت کونی را نداد ، چه کاری باید انجام دهد. مرد کنترل خود را از دست می دهد و تفکر می کند که او را به کوونی تبدیل کند و سپس عضو تنش را بیرون ببرد و فوراً اعتراف کند که می خواهد او را لعنتی کند. پس از عشق از بالا ، عمه خروس خود را برداشته و در حالت سگگویی چرخانده ، شروع به بلند کردن سرعت کرد و با خوشحالی خوردن نان را تمام کرد.