برای اینکه به توالت نروم ، خودم داستان کس پشمالو را درون تابه ریختم

گوساله برای گذراندن شب در کشور تنها است و هنگامی که قبل از رفتن به رختخواب ، لباس زیر و سینه بند خود را برپا می کند ، تصمیم می گیرد کمی خود را نوازش کند. داستان کس پشمالو او تایت را با یک دست گرفت و دوم شروع به مالیدن سوراخ بین پاهای خود با لباس زیر کرد و فهمید که فراموش نکرد که پوست کند. توالت در انتهای باغ است. زمانی برای لباس پوشیدن و دویدن در مقابل او وجود نداشت و تاریکی او را اذیت می کرد. او به سرعت دریچه ای برای مایعات پیدا کرد. او گلدان آهنی را در دست گرفت و آن را بین پاهای خود روی زمین قرار داد و آن را خم کرد ، و شروع به پر کردن آن با ادرار داغ کرد. علاوه بر این ، تمام بدن او به قدری خوب بود که توانست نوک سینه ها را نوازش دهد. و هنگامی که او انجام شد ، از خواب بلند شد و با دست دیگر خود لبی را ماساژ داد.