ددلو سیاه را با هر دو دست که سکس کوس گوشاد بین پاهای او درج شده بود نگه داشت
با رفتن به پنجره باز ، دختر هوای خنک صبحگاهی را قورت داد ، روی بالش نشست و شروع به گوش دادن به آواز پرندگان کرد که باعث می شود روحیه او حتی عاشقانه تر شود. دستانش به طور ناخودآگاه شروع به نوازش سینه ها و بلعیدن او کردند ، و او چشمانش را بست و به دنیای خیالی خنده دار خود فرو رفت ، از آنجا که او می خواست بیدمشک ببوسد. او یک تیرکمان بچه گانه پرتاب کرد و لباس زیر را باز کرد و سوراخ هایی را باز کرد که از قبل خیس شده بودند. او لباس های زیر سینه های خود را پایین آورد ، هر نوک پستان را حس کرد و تصمیم گرفت به اتاقی برگردد که مشکی بزرگش زیر بالش دراز بود. او در كنار او دراز كشید و خروس را با دستانش تكان داد و میله ای ضخیم را گرفت و شروع به خودارضایی كرد و با استفاده از دیك سیاه مشك خود را مالید. او انتهای روغن را با روغن چرب کرد و دو دست خود را به سمت واژن گرفت و لگن خود را لگد زد ، و به تدریج آنها را به سمت داخل حرکت سکس کوس گوشاد داد. او جام مکش را روی زمین گذاشت و از بالا پرید ، روی زانوها نشست و آن را بین پاهایش محکم گرفت ، با خوشحالی شروع به کار کرد.