من فارغ التحصیل در دفتر کار خود را برای خداحافظی كس كون كير می نوشم
این دختر به دفتر معلم احضار شد که می خواست شخصاً دیپلم را تحویل دهد و به وی تبریک بگویم. او نزدیک تر می شود و برای نشان دادن این رویداد پیشنهاد می کند ، او نزدیک تر می شود و به خرد کردن باسن او برخورد می کند ، اما او شروع به شکستن می کند. مردی یک لیوان شراب برای او به ارمغان می آورد ، او را به نوشیدن مجبور می کند ، شروع می کند به چنگال نزدیک تر و لکه دار کردن ، و عوضی جلوی چشمانش می زند و از امتناع خودداری می کند. او روی پاهای خود نشست ، مجبور شد شراب را تمام کند ، لب هایش را بوسید ، پیراهن خود را برداشته و روی یک صندلی نشست و لیس بیدمشک مرتب و مرتب را لیسید. سرش را به لبانش آورد. او را مجبور كس كون كير به مکیدن ، هیجان زده برای ایجاد عشق در دهان خود کرد. او سرطان را روی میز گذاشت تا آن را نیفتد و کلاه را کشید ، با آرامش آن را تمام کرد. او لباس تنگ می پوشد و به جمع شدن کمک می کند.