دوست داستان سكسي كس و كير پسر لاغر و دستمال مرطوب واژن

یک دختر باریک وارد توالت شد و باسن خود را تکان می داد ، انگار که عجله ندارد. اما وقتی در را پشت سر خود بست ، ظرف دو ثانیه کیف را روی زمین گذاشت ، انتهای آن را بیرون کشید ، شورت و جوراب شلواری را از پشتش بیرون کشید و نان های خود را به دوربین مخفی نشان داد و سریع بنشیند تا روی توالت بنویسد. در حالی که چکه ها به هم چسبیده داستان سكسي كس و كير به پایین می شوند ، وی یک متر دستمال توالت را برداشته ، دستمال را از آن درست می کند و بعد از ابتلا به سرطان ، خود کلاه را از زیر دست پاک می کند. او به سرعت یک تکه کاغذ را به پایین توالت انداخت ، لباس ها را به ترتیب معکوس بر روی باسنش کشید و آنها را شست.